حق نداری به گونه ای رفتار کنی که دلی خاطرخواه تو شـود

با خودم هـسـتم خودِ حـقیقـی ، خودِ مجـازی .. خـودم ! آهـای تـو! حق نداری به گونه ای رفتار کنی که دلی خاطرخواه تو شـود حق نداری به گونه ای حرف بزنی که دیگری را متوجه خود کنی مهم حقیقی یا مجـازی بودن دنیا نیسـت ! مهم این است که حق نداری دل دیگری را به دنبال خود بکشانی!تـو تنهـایـی ؟ بـاش ! همدمـی نداری ؟ نداشتـه بـاش ! ازتنهایـی خسـته شـدی ؟ خسـته شده بـاش ! اما حق نداری با عشوه گری در دنیای حقیقی یا مجـازی ، در زندگـی دیگـری خللی وارد کـنی ! آیا تاوان تنهایـی تو را یک خانواده باید بپـردازد ؟ مواظب بـاش ! مواظب رفتارت ! مواظب گفتارت ! مواظب دلت ! حق نداری درمحیط مجازی ازکلماتی استفاده کنی که دلی بلرزد حق نداری به هربهانه ای با دیگری مزاح کنی ! حق نداری با رفتارهایت ؛ با کارهایت ؛ با نوشـته هایت و با .. نظردیگـری را به خود جلـب کنی ! نـه ! حـق نـداری !